شکر خدا
گاهی وقتا آدم باید موقعیت خودش رو در کنار شخصی بدتر از خوش قرار بده و ابدا ناشکری نکنه. به قول یکی می گفت باید خدا رو شکر کنی بچت جد پدری نداره! و الا بی رو دربایستی بچت رو ازت میگرفتن ..........
من که پدر شوهرم رو ندیدم نمی تونم قضاوت کنم خدا بیامرزتش هرکی بوده..........
اما مادر شوهر بیچارم هم فلجه و اصولا نمیتونه و حوصله نداره که از بچه مراقبت کنه. خواهر شوهر ندارم و برادر شوهرم هم بنده خدا دنبال کار زن و بچه و زندگیشه!
باید بگم اتفاقا عموی بچم داره بر ای براش به نوعی پدری میکنه خدا عمرش رو زیاد کنه ! بیشتر وقتها میاد با زن و بچش بهمون سر میزنن و تو کارهای خونه و خرید خونه کمک کار من هستن. البته من و مریم خانم (پرستار سحر) هستیم و من هم مرخصی هشت ماهه دارم و سحر رو تنها نمیذارم.
اما بازهم اگر علی بود چیز دیگه ای بود.......... دلم بدجوری تنگ علی شده! یادش بخیر....خدا کنه من مادری برای بچش باشم که روحش شاد بشه و بتونم خوشحالش کنم..........
التماس دعا.