سحر تنها یادگار علی

شکر خدا

1393/9/7 18:24
نویسنده : لیلا
175 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی وقتا آدم باید موقعیت خودش رو در کنار شخصی بدتر از خوش قرار بده و ابدا ناشکری نکنه. به قول یکی می گفت باید خدا رو شکر کنی بچت جد پدری نداره! و الا بی رو دربایستی بچت رو ازت میگرفتن ..........

من که پدر شوهرم رو ندیدم نمی تونم قضاوت کنم خدا بیامرزتش هرکی بوده..........

اما مادر شوهر بیچارم هم فلجه و اصولا نمیتونه و حوصله نداره که از بچه مراقبت کنه. خواهر شوهر ندارم و برادر شوهرم هم بنده خدا دنبال کار زن و بچه و زندگیشه!

باید بگم اتفاقا عموی بچم داره بر ای براش به نوعی پدری میکنه خدا عمرش رو زیاد کنه ! بیشتر وقتها میاد با زن و بچش بهمون سر میزنن و تو کارهای خونه و خرید خونه کمک کار من هستن. البته من و مریم خانم (پرستار سحر) هستیم و من هم مرخصی هشت ماهه دارم و سحر رو تنها نمیذارم.

اما بازهم اگر علی بود چیز دیگه ای بود.......... دلم بدجوری تنگ علی شده! یادش بخیر....خدا کنه من مادری برای بچش باشم که روحش شاد بشه و بتونم خوشحالش کنم..........

التماس دعا.

 

پسندها (6)

نظرات (2)

مامان خانومی
7 آذر 93 19:10
سلام عزیزم با دیدن مطلبت دلم لرزید خدا عزیزتو برات حفظ کنه میدونم چی میکشی منم بی پدر بزرگ شدم بابای من تو یه کشور دیگه خاکه تازه نفهمید مامانم حاملست میدونم خیلی سخته و .. دوست داشتی بیا عزیزم لیلا جان باهم دوست بشیم
مامان مهدی کوچولو
7 آذر 93 19:40
سلام عزیزم خدا رحمت کنه همسرتونو خداوند دختر گلتو برات نگه دار من شمارو لینک کردم خوشحال میشم به ما سر بزنید راستی عکس سحر جونو بزارید ببینیم